Monday, November 28, 2011

رحمت

توی کاسه وارونه بارون جمع نمیشه



Thursday, November 24, 2011

Saturday, November 19, 2011

از عسل
مثل پریدن توی عسل

با سر

Thursday, November 17, 2011

استاد امر ديگه اي نبود؟

Sunday, November 13, 2011

عشق
تصفیه شدنی نیست
پاک شدنی نیست
توی خون که رفت
برای خارج کردنش
باید رگ رو بزنی

Friday, November 4, 2011

دو نفر توی مغزم نشستند
با هم حرف می زنند . بحث می کنند
از گوشیم صدا میاد
یه لحظه بی اختیار حرکت می کنم به سمت گوشی به خیال این که خودشه
وسط راه به خودم می گم : دیوونه شدی ؟ بر می گردم سر جام
همچنان از گوشیم صدا میاد
اون دوتا تو مغزم بحثشون عوض می شه
اولی به اون یکی میگه اگه خودش باشه چی؟
دومی براش هزار تا دلیل میاره که امکان نداره اون باشه
صدا قطع میشه
اولی میگه اگه خودش بوده باشه چی؟
دومی با یه اعتماد به نفس حال به هم زنی رو به من میکنه
میگه برو اون گوشی رو نگاه کن تا به این احمق ثابت بشه که اون دیگه نیست
هیچ وقت نبوده
تورو نخواسته
صداقت تو براش به حساب بچگیت بوده
تو با دوتا دست و دو تا پا براش کافی نبودی
مرد نبودی رفته پی یه مرد
همه هستند 
ولی من تنهام
تنها ولم کرد
برای زندگی راحتتر
پیش من نشسته
همه هستند
حتی اون هم هست
تو خیالمه
ولی من همچنان تنهام
تا آخر عمر تنهام

Tuesday, November 1, 2011

ای خدا
چقدر سخته ...
چقدر سخته ...
چقدر سخته ...
چقدر سخته ...
می مردم و این روز رو نمی دیدم
 باید برم یه جای دور
با تمام قدرتم فریاد بزنم
چراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
اون قدر فریاد بزنم که تمام رگ های مغزم  پاره بشه
چرا رفتی که حالا این روزگار ما شه؟





قشنگ یعنی چه؟

قشنگ یعنی تعبیر عاشقانه اشکال

وعشق تنها عشق

ترا به گرمی یک سیب می کند مانوس.

وعشق تنها عشق

مرا به وسعت اندوه زندگی ها برد

مرا رساند به امکان یک پرنده شدن.



زندگی رسم خوشایندی است

زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ

پرشی دارد اندازه عشق.

زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود.


بريده اي از شعر سهراب